بی شلوار شیرازی
تاپ دخترک توی تنش پاره شده بود و هر تیکه از
موهای بلند و آشفته اش تو دست یکی بود. از چپ و راست با ضربه هایی به سر و صورت و
پهلوش میزدن و اون جیغ میکشید و فحش میداد و "م" و دوستانش با خونسردی ، خنده کنان و گویی
تفریحانه میزدنش، نه با خشم و انتقام جویی! وحشت و استیصال دختر را به راحتی حتی از اون فاصله دوری که من ایستاده بودم
هم میشد دید. خون که از دهن و بینیش راه افتد همون وسط ولش کردند و رفتند. و اون
مچاله در خود فحش میداد. چند نفر دویدند طرفش و افسر نگهبان ها رسیدند...
"م" به اتهام قتل و غارت اینجا بود و
گویی با گروهی از دوستانش به مدت یک ماه کسی را شکنجه کردند و بعد کشته بودنش.
(البته نمیدانم که واقعیت بود یا نه.)
با قدی متوسط و اندامی کاملا متناسب و شق و رق و
موهای مشکی که دم اسبی می بستشان که چشم های بادامیش را بیشتر به سمت بالا میکشید
و لبهایی قیطانی باریکی که حالت وحشی و بکری به صورتش میداد. دختر جوان به ظاهر سوسولی که بی شلوار شیرازی، بی جای
خالکوبی و خودزنی ای در بدنش و بی ادعای مردانگی تابلویی، همراه دوستانش ( یا بهتر
بگم نوچه هاش) بر بخشی از بند حکومت میکرد.و پایه شیشه بازی و مت بازی1 و کلا همه
بازی های اونجا بود!! و عصر ها با ضبطی که از دفتر بند میگرفت دنسینگی به راه
مینداخت که بیا و ببین! که حتی
"ن" خمار و سیگار به دست را هم به میدان می کشید تا به یاد دوران " دافی" اش دستی تکان
بده و خاکستر های سیگارش روبریزه.
توی زمین والیبال دختر شیرین و خوش مشربی بود که
به ازای هر برخورد غیر عمدی بارها عذر خواهی میکرد و باورت نمیشد این همان کسی ست
که آنچنان با بی رحمی ضربه ها را به سر و صورت دیگری وارد میکند. و به راحتی می توانست رفیق
خوبی باشه.
روزی که برای محاکمه میرفت دیگر اثری از حریف بی
رحم دعواها در او باقی نمانده بود و گویی مقهور قدرت بزرگتری شده بود.با رنگ و
رویی زرد و چشمانی ترسیده توی کریدور بغلم کرد و گفت" تورو خدا برام
دعا کن!!" و من داشتم فکر میکردم " واقعا اون کارو کرده؟!!" ...
پ.ن : مت بازی اصطلاحیه که در زندان به جای همجنس بازی رایجه و گویی این را زندانیان سیاسی دهه هفتاد یادشان دادند تا دیگر به شریک های جنسی خود نگویند "دوست" و تفکیکی به وجود بیاید و از آن به بعد آنها از کلمه "مت" که گویی از لغت فرانسوی "متریس " یا معشوقه گرفته شده استفاده کردند. البته درمورد معنی متریس مطمئن نیستم و از زباندانی درست یا غلط آنرا نپرسیدم.
۲ نظر:
میشه یه کمکی به من بکنید! هدف رو از این نوشته برای من شرح بدید! آیا میخوایید بگید انسان چند وجهی است ؟
قصد اول فقط توصیفه. و حالا اگه بخوام دنبال دلیلی هم بگردم اینه که نمیشه در مورد "م" قضاوت کرد و گفت که اون حتما قاتله و یا حتما بیگناه!
ارسال یک نظر